با این همه او هنوز به ایران میآید و سمینار و کنفرانس آموزشی برگزار میکند و سعی میکند نقشی در رشد صنعت میوه کشور داشته باشد. همین طور او استاد راهنمای بسیاری از دانشجویان ایرانی است که در رشتههای کشاورزی مرتبط با میوه دکترا میگیرند.
در یکی از این سفرها فرصتی پیدا شد تا گفتوگویی کنیم با اسماعیل فلاحی، استاد دانشگاه آیداهو و سر پرست بخش میوهشناسی دانشگاه این ایالت. با او از رشته تخصصیش، آرزوهایش و کارهایی که انجام داده صحبت کردیم. همین طور از استعدادهایی که در پرورش میوه در کشور ما وجود دارد و مورد غفلت قرار گرفته است؛ کشوری که از نظر او یکی از بهترین اقلیمهای طبیعی را برای پرورش میوه در جهان دارد.
شاید بهتر باشد از ابتدا شروع نکنیم. ابتدا کمی درباره ایالت آیداهو توضیح بدهید؛ جایی که محل زندگی و کار شماست و بیشتر شهرت شما به خاطر طرحهای مشهورتان در این ایالت است.
پرورش میوه و تحقیقات روی آن در شمال غرب آمریکا که آیداهو یکی از ایالتهای آن به شمار میآید بسیار مهم است. این منطقه شامل ایالت واشنگتن و آیداهو است. ایالت آیداهو به تنهایی از چندین کشور اروپایی بزرگتر است و فقط 2/1 میلیون نفر جمعیت دارد. با این همه این ایالت از نظر تولید سیب زمینی، جو و پیاز در دنیا اول است. سومین تولیدکننده بزرگ گندم دنیاست و چهارمین تولیدکننده دامی در دنیا محسوب میشود. در تولید سیب چهارمین ایالت آمریکاست و در تولید آلو و گیلاس رتبه دوم را دارد و به طور کلی اقتصادش بر اساس کشاورزی استوار است.
پیشینه کشاورزی مردم این ایالت و استفاده از بردههای سیاهپوست باعث شده که آنها بهنژادپرستی مشهور باشند. در چنین فضایی شما چطور کارتان را شروع کردید؟
الان
22 سال است که من وارد این ایالت شدهام و از همان ابتدا سرپرست بخش
میوهشناسی دانشگاه ایالتی آیداهو بودم. در این منطقه سیاهپوست و
غیرآمریکایی تقریبا دیده نمیشود و 95 درصد مردم این منطقه سفیدپوست
آمریکایی هستند. چون نان و نمک آنها را خوردهام دوست ندارم از واژه
نژادپرست استفاده کنم میگویم این مردم به هر کسی که شبیه خودشان نباشد طور
دیگری نگاه میکنند. اما به هر حال طبیعی است که در این محیط دوام آوردن
چندان آسان نیست. اما خب، برنامههایی که توسط دانشگاه و به سرپرستی من
اجرا شد آنقدر برای آنها سودآور بود که حالا من عضوی از خانواده بزرگ
کشاورزی در این منطقه هستم.
چطور شد که وارد رشته میوهشناسی شدید و به آمریکا رفتید؟
من در ایران با رتبه اول در رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه جندی شاپور اهواز فارغالتحصیل شدم. بعد تصمیم گرفتم با هزینه شخصی برای تحصیل به آمریکا بروم. بعد از ورود به آمریکا مدرک فوق لیسانسم را از دانشگاه ایالتی واشنگتن گرفتم و بلافاصله بعد از آن وارد دوره دکترا شدم. میوه شناسی در آن زمان خیلی رشته جدیدی بود. برای اینکه متوجه اختصاصی بودن آن بشوید باید بگویم در رشته کشاورزی یکی از زیررشتهها باغبانی است و در این زیر رشته، فوق تخصص در رشته میوه و پرورش آن بسیار تخصصی و خاص است. من برای دوره دکترا با معروفترین استاد میوهشناسی دنیا، پروفسور وست وود کار کردم و مدرکم را زیر نظر ایشان گرفتم.
بلافاصله بعد از تمام شدن تحصیل وارد کار شدید؟
نه خیر. من برای دوره فوق تخصص در میوهشناسی و پرورش میوه بین دو دانشگاه ایالتی واشنگتن و اورگان کار تحقیقاتی انجام میدادم. بعد از تمام شدن این دوره تخصصی به مدت شش سال استادیار و دانشیار دانشگاه ایالتی آریزونا شدم. در این حال سرپرستی بخش میوهشناسی دانشگاه آریزونا را هم بر عهده داشتم. بعد همان طور که گفتم 22 سال قبل به دانشگاه آیداهو رفتم و در آنجا به عنوان سرپرست بخش میوهشناسی مشغول به کار شدم.
کار شما در سمت سرپرست بخش میوهشناسی چیست؟
به طور کلی میشود گفت من به همراه یک تیم، برنامهای برای کشاورزی در این منطقه داریم. هدف این برنامه این است که هر چیزی که کشاورزهای این منطقه تولید میکنند، دارای کیفیتی باشد که به خارج از آمریکا صادر شود. این در شرایطی است که دیگر انحصاری در تولید محصولات کشاورزی دیده نمیشود. برای مثال ما تا 30 سال قبل در ایران کیوی نداشتیم، الان کیوی داریم. در آن زمان فقط نیوزلند بود که کیوی داشت. امروزه در جهان میوه فقط گفته نمیشود که چند کیلو میوه تولید کردید بلکه گفته میشود چند کیلو میوه مرغوب تولید کردید؟ فقط بر اساس تولید با مرغوبیت بالاست که یک کشاورز میتواند در بازار دوام بیاورد. هدف برنامه ما این است که کشاورزان ما بتوانند بهترین و مرغوبترین میوه را به جهان ارائه کنند تا بتوانند بر بقیه برتری داشته باشند.
کیفیت در میوه چیست و چطور تعریف میشود؟
اندازه
میوه، رنگ، عدم کرم خوردگی و زدگی، شیرینی مناسب میوه یا نسبت صحیح قند به
اسید میوه و قابلیت انبارداری و ترد بودن از جمله عاملهایی هستند که
کیفیت را تعیین میکنند. برای رسیدن به این هدف که کیفیت است ما روشهای
مخصوصی داریم. البته این را هم بگویم باید یک تعادلی بین میزان تولید و
کیفیت برقرار باشد.
چه راههایی برای رسیدن به کیفیت مد نظر شما یا یک باغدار وجود دارد؟
چندین راه وجود دارد؛ یکی از این روشها نشان میدهد که چطور میتوانیم با آبیاری بهینه، کمترین میزان مصرف آب را در موقعیت کم آبی داشته باشیم، در شرایطی که کیفیت میوه بالا بماند. راه دوم این است که چطور بتوانیم با هورمونهای مناسب میوهکاری کنیم که تعداد میوه موردنظرمان را از درخت برداشت کنیم، چون بهطور متوسط 10درصدشکوفههای بیشتر درختان میوه برای داشتن یک بار کیفیت کافیاست.
برای کم کردن این بار اضافه شکوفهها و ایجاد شرایط برای رشد کافی میوه دیگر چه کارهایی لازم است؟
اینجا
ما از هورمونها و مواد شیمایی مخصوصی استفاده میکنیم. اگر این کار را
انجام ندهیم باید به صورت دستی اقدام به این کار بکنیم و برای انجام دادن
با دست باید میزان زیادی پول صرف نیروی انسانی بکنیم. مثلا تفاوت قیمت بین
این دو روش در یک هکتار زمین چیزی نزدیک به 2هزار دلار است. بعد از نظر
ژنتیکی بررسی میکنیم تا متوجه شویم چه میوههای جدیدی هستند که میتوانند
در شرایط مختلف آب و هوایی مقاومت بیشتری داشته و به کیفیت بهتری برسند.
هورمونها چیستند؟
بیشتر
هورمونهایی که ما استفاده میکنیم در داخل خود میوه وجود دارند. در حقیقت
اینها موادی هستند که آنها را به صورت مصنوعی در خارج از میوه تولید و به
میوه اضافه میکنیم. برای مثال آسپرین چیزی نیست به جز سالسیک اسید که
میشود از برگ درختان آن را گرفت. تقریبا در 95 درصد موارد ما از محصول
جدید استفاده نمیکنیم.
آیا استفاده از این مواد باعث میشود که مواد مضری وارد میوه بشوند یا به اصطلاح هورمونی باشند؟
متاسفانه در بسیاری از نقاط دنیا و ایران به محض اینکه میگویید هورمونها یا مواد شیمایی فکر میکنند منظور مواد آلوده است. این یک غلط رایج است، چون هر مادهای قبل از ثبت شدن چندین سال مراحل آزمایشی را پشت سر میگذارد. در این سالها آزمایشهای زیادی انجام میشود؛ مثلا در پوست و گوشت میوه چقدر تاثیر میگذارد و از همه مهمتر اینکه چقدر از این سم یا هورمون در میوه رسیده و آماده خوردن وجود دارد. استاندارد میگوید هیچ رد و اثری نباید وجود داشته باشد تا یک محصول هورمونی برای مصرف ثبت شود.
اینکه چه میزان از سم یا هورمون روی میوه باقی بماند فقط به خود هورمون بستگی دارد؟
نه،
زمان هم اهمیت دارد؛ یعنی زمان استفاده از هر محصولی تعیین میشود. هر
هورمونی را نمیشود در هر زمان روی میوه اسپری کرد. بعضیها زمان
ماندگاریشان روی پوست 15 روز است، بعضیها کمتر یا بیشتر. پس باید وقتی از
این هورمون استفاده کرد که قبل از چیدن اثرش از بین رفته باشد.
اصلاح ژنتیک چطور، کار خوبی است؟
خوب یا بد نسبی است. در خیلی از موارد وقتی تغییرات ژنتیک انجام میدهیم برای رسیدن به هدف خاصی است. ما میخواهیم با اصلاح ژنتیک، کیفیت میوه را بهتر کرده و همچنین آن را در مقابل امراض و آفات مقاومتر میکنیم. گاهی در اصلاح ژنتیک همان مثالی که میزنند: «میخواست ابرویش را درست کند چشمش را هم کور کرد» اتفاق میافتد! برای همین بیشتر تحقیقات ژنتیک درازمدت است. الان انتقال ژنی (Gene Transformation) انجام میدهند. به این ترتیب که یک ژن خوب را برمیدارند و روی میوهای که همه صفاتش خوب است اما یک صف بد دارد پیوند میزنند.
مثلا چطور، اگر ممکن است یک مثال بزنید؟
برای مثال چگونه میتوانیم مزه خوب یک سیب را حفظ کنیم اما زودرس بودن آن را تغییر بدهیم. دلیل زودرس بودن سیب گلاب این است که گاز اتیلن زیادی به سرعت در آن تولید میشود. سیب دیگری داریم مثل فوجی که خیلی کم گاز اتیلن تولید میکند یا اصلا تولید نمیکند. من میتوانم ژن مورد نظر را از روی فوجی بردارم و روی گلاب بگذارم. این میوه جدید به احتمال زیاد اتیلن کمتری نسبت به سیب گلاب تولید میکند ولی مزه گلاب را هم دارد.
بهترین میوهای که پرورش دادید یا اصلاح کردید چه بوده است؟
وقتی من وارد آریزونا شدم این منطقه هلو نداشت. زمانی که دوره شش ساله من تمام شد تعداد زیادی هلوهای زودرس در آریزونا کاشته میشد. نیاز سرمای زمستانه این هلوها کم است و قبل از اینکه جای دیگر هلو داشته باشد به بازار عرضه میشود. ما بعضی میوهها را هم دیررس میکنیم. صبر میکنیم ایالتهای دیگر میوهایشان را عرضه کنند و وقتی میوه کم شد آن را به بازار عرضه میکنیم. تمام هدف ما این است که پنجرهای را ایجاد کنیم برای عرضه میوه. در طول 35 سالی که در این رشته فعالیت میکنم از مرکبات تا سیب و گلابی و گردو و... را پرورش دادهام. من علاقه شخصی و زیادی به انگوری دارم که اسم البرز را رویش گذاشتهام. همینطور انگور پاسارگاد و انگور آناهیتا که به نام دخترم نامگذاری کردهام. اینها انگورهای بسیار خوشمزهای هستند. همچنین شلیلهای گوشت سفیدی هستند که بینظیرند. بعضی وقتها فکر میکنم میوههای بهشتی که میگویند، باید همینها باشند. متاسفانه اینها در ایران کاشته نمیشوند و اگر وارد شوند، انقلابی در صنعت میوه انجام میشود.
صحبت از ایران شد. چرا در ایران این موفقیتها اتفاق نیفتاده است؟ مساله اقلیمی است یا چیز دیگری است؟
ببینید، زمانی که من از ایران رفتم هدفم این بود که برگردم. چون برایم مهم بود مملکت را پیشرفت بدهم. ما آب و خاک خوب داریم. سرزمینی داریم که از نظر اقلیمی از خلیج فارس تا دریای مازندران تنوع زیستی دارد با خاکهایی بسیار متنوع. تغییرات آب و هوایی باعث میشود بتوانیم از بهترین سیب در دامنههای البرز تا بهترین موزها در خلیج فارس را پرورش بدهیم. اما من بهعنوان یک محقق در خارج از ایران تسهیلات لازم را برای تحقیق و نتیجه گرفتن در اختیار دارم که در ایران ندارم. ما دانشجویان با استعداد زیادی در ایران داریم که من افتخار استاد راهنمایی برخی از آنها را دارم. نتایج تحقیقات آنها بسیار عالی است، اما هیچگاه تبدیل به واقعیت نمیشود و در حد تحقیق باقی میماند.
در ایران استعداد برای پرورش چه دستهای از میوهها هست؟
در ایران شرایط اقلیمی ساحل دریای خزر در دنیا بینظیر است. یعنی جایی در دنیا پیدا نمیکنید که در ساحل آن برنج و مرکبات و چای و در آن طرف کوه بدون اینکه نیاز به تغییر عوامل محیطی باشد سیب کاشتهشود. مثلا زادگاه من طالقان و مناطق شبیه به آن مناطق مناسبی هستند برای کاشت سیب. این مناطق روزهای گرم و شبهای سرد دارند که بسیار عالی است.
این شرایط چه تاثیری در رشد میوه دارند؟
در این شرایط فتوسنتزی که در طول روز گرم در میوه انجام میشود، در شب به طور کامل مصرف نمیشود. برعکس در مناطقی که شبهای گرم دارند مواد تولیدشده روز به علت تنفس زیاد شب تمام میشوند و سیبها بد مزه از آب در میآیند. اما سیب مناطقی مثل طالقان، دماوند و ... آن شکر و رنگینهها را در خود حفظ میکند و مزه بسیار خوبی دارند.
بهترین طرح تحقیقاتی که در ایران دیدهاید و بهترین طرحی که پیشنهاد میکنید؟
یکی از بهترین کارهای تحقیقاتی که من دیدم توسط دکتر مصطفوی در ایران انجام شده. در پایههای سیب اقدامات زیبایی انجام شده. ایشان در حال حاضر هم کارهای خوبی در مناطق مختلف ایران انجام میدهند.
حرف آخرتان را بگویید؟
بعد از برگشتنم به ایران میخواهم کتابی بنویسم با عنوان سالهای من با دانشگاه. میخواهم تجربیاتی که در این سالها به عنوان یک ایرانی مسلمان در جوی منفی به دست آوردهام را بنویسم. ببینید من برای پیشرفت کارهایم ساعتها کار دفتری و پا به پای کارگران کار دستی کردهام. یادم میآید روزی سرتاپای من گلی بود چون لولهای ترکیده بود. پروفسوری از انگلستان برای دیدن من آمده بود. این آقا در مزرعه تحقیقاتی از تکنسینهای مختلف سراغ من را گرفته بود و مرا پیدا کرد. من یک مرتبه دیدم آقایی آمد و به من گفت میخواهم افتخار این را داشته باشم با پروفسور فلاحی صحبت کنم.
من
گفتم شما دارید با او صحبت میکنید. نگاهی کرد و به من گفت شما با این
وضعتان اینجا چه کار میکنید؟ گفتم بله من هستم! یا حتی روزی که به نام من
نامگذاری شد داستان جالبی دارد.
روز تولدم فرماندار ایالت زنگ زد و
گفت میخواهد ناهار را با من بخورد. سوار ماشین شدم و به راه افتادم. همین
طور که از پشت موبایل به من آدرس را میداد، متوجه شدم دارد آدرس ساختمان
مرکزی فرمانداری را میدهد. به او گفتم اینجا رستوران نیست اما او گفت بیا.
من آنقدر غافلگیر شدم که حتی لباس رسمی به تن نداشتم و کمی گلی بودم،چون
ناگهان دیدم همه نمایندگان ایالتی و افراد فرمانداری جمع شدهاند و برای من
لوح یاد بود تهیه کردهاند. اینطوری روز تولدم به نام من نامگذاری شد.
منبع : مجله دانستنیها